ققنوس14

رها

دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ب.ظ

به یاد هم بازی دوران کودکی ام، دوستی که هم سن و هم اسمم بود و سه سال پیش سرطان گرفت، در طول این مدت عاشق امام رئوف شد تا جایی که خود حضرت مژده ی رهاییش را داد و چندی پیش در مشهد مقدس به دیدار معشوقش شتافت:

 

کدام سنگ صبوری تو را دوام آرد؟

که بر زمین سر حسرت زمانه خواهد زد

شبیه روی تو، ای تا رسیده رفته ی باغ!

کدام بذر جوانی جوانه خواهد زد؟

 

سفر به خیر و سلامت، رفیق رفته ی من!

چه قدر زود پر و بال کوچ وا کردی

هنوز ما و منی در زمین، زمین گیریم

تو آسمان شدی و خاک را رها کردی

 

معلم تو امام رئوف و درس کلاس

گذشتن از خود و تصویری از خدا گشتن

چه قدر خوب تو را درس عاشقی آموخت

چه قدر ساده و سخت است «مبتلا گشتن»

 

به یاد زمزمه ات باز چشم می بندم

من و خیال تو و صحن انقلاب رضا(1)

چه قدر کار عقب مانده... چشم وا کردم

منم اسیر زمین و تویی رهای رها

 

---------------------------------------------------------------------------

1. این شعر را آن قدر زمزمه کرد تا پر کشید:

من و یک دل هوایی، حاصل یه آشنایی، ممنونم ازت خدایا، که شدم امام رضایی، زده ام قید خودم رو، آخه من خودم حجابم، چشامو بستم دوباره، توی صحن انقلابم...

  • ۹۳/۰۶/۱۰
  • محمد قائمی راد

نظرات  (۵)

بگدار تا بگرییم چون ابر در بهاران 
کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران
  • مسعود پارسا
  • سلام و ارادت آقا محمد
    عیدتون مبارک
    از دوستان حمید آقا هستم که فاطمیه مزاحمتون شدیم
    خوشحال میشیم یزد در خدمتتون باشیم
    ارادتمند
    یاحق
  • مسعود پارسا
  • سلام و ارادت
    عیدتون مبارک
    از دوستان آقا حمید که فاطمیه مزاحمتون شدیم
    خوشحال میشیم یزد تشریف بیارید
    ارادتمند
    خدا بیامرزشون

    در غربت مرگ بیم تنهایی نیست
    یاران عزیز آن طرف بیشتر ند
    خدا رحمتش کنه...
    انشالله شما رو حفظ کنه...

    نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول/
    بیا بگو نتکانند پادری ها را...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی