سیاهی
جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۹ ب.ظ
مضمونش مورد پسند خودم هم نیست ولی بالاخره شعری ست که بیش از یک سال پیش سرودم:
ما اهل کوفه ایم , تباهـیم , خسته ایم
درسینه جهل ونفرت وآهـیم,خسته ایم
ایـن قـدر لاف مـردی و مـردانــگـی زدیم
امابه حق که گربه سیاهـیم,خسته ایم
ایـن راه را هـنـوز بـه پـایــان نــبــرده ایم
وارفته ایم , مانده ی راهیم ,خسته ایم
گفتیم محکمیم ودیدیم...پس چه شد؟
در باد فتنه چون پر کاهیـم , خسته ایم
بایدبه فکر چاه شوی سخت لازم است
ما اهل کوفه ایم , تباهیم , خسته ایم
- ۹۳/۱۱/۰۳